۱۳۹۱ خرداد ۱۴, یکشنبه

۷۵ - قيامت


                              سورة القيامة
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
بنام خدای رحم کنندۀ رحم گستر
لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ ﴿١﴾
به روز قیامت سوگند یاد نمی کنم ﴿۱
 وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿٢﴾
 و به نفس ملامت گر (سرزنش کننده) سوگند نمی خورم ﴿۲

أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿٣﴾
آیا انسان (پیش خود) چنین محاسبه میکند که هرگز استخوانهایش را جمع نمی کنیم ؟ ﴿۳

 بَلَىٰ قَادِرِينَ عَلَىٰ أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ ﴿٤﴾ 
 ولی ما برای درست کردن سر انگشتان او نیز توانمند هستیم ﴿۴

بَلْ يُرِيدُ الْإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿٥﴾
بلکه انسان می خواهد آینده اش را به جریان اندازد ﴿۵

 يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ ﴿٦﴾ 
 می پرسد روز قیامت چه زمانی است ﴿۶
 فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿٧﴾
 
و وقتی که دیده برق بزند (برق از چشمان بپرد) ﴿۷
 وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿٨﴾
 و ماه خسوف کند 
﴿۸
(خسوف زمانی اتفاق می افتد که زمین ، خورشید ، ماه در یک راستا قرار میگیرند و زمین بین خورشید و ماه قرار دارد و نور خورشید به تمام یاقسمتی از ماه نمی رسد و آن را تاریک میکند)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿٩﴾
 و خورشید و ماه جمع شوند ﴿۹

 يَقُولُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ﴿١٠﴾
 انسان در آن روز می گوید جای فرار کجاست ؟﴿۱۰

 كَلَّا لَا وَزَرَ ﴿١١﴾
چنین نیست پناه گاهی وجود ندارد ﴿۱۱

 إِلَىٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿١٢﴾ 
 در آن روز آرامشگاه بسوی پروردگار توست﴿۱۲
يُنَبَّأُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿١٣﴾ 
 در آن روز آنچه را مقدم داشته و آنچه را به تاخیر انداخته به انسان خبر داده میشود ﴿۱۳
بَلِ الْإِنسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ ﴿١٤﴾
 ولی انسان به نفس خود بیناست ﴿۱۴
 وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَهُ ﴿١٥﴾ 
و اگر چه عذر و بهانه هایش را بیفکند ﴿۱۵
لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿١٦﴾
 زبانت را برای آن (قرآن) به حرکت در نیاور تا به آن (قرآن) عجله کنی ﴿۱۶
إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿١٧﴾
 البته که جمع کردن آن (قرآن) و خواندنش بر عهده ی ماست ﴿۱۷
 فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ﴿١٨﴾
 پس وقتی آن را می خوانیم از خواندن آن پیروی کن ﴿۱۸
 ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿١٩﴾
سپس بیان آن (قرآن) نیز بر عهده ی ماست ﴿۱۹

كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿٢٠﴾
 انگونه نیست ولی شما (دنیای) شتابنده را دوست دارید ﴿۲۰

 وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿٢١﴾
 و آخرت را رها می کنید ﴿۲۱

 وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾
چهره هایی در آن روز مسرورند
  ﴿۲۲
 إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾
 بسوی پروردگارشان انتظار می کشند ﴿۲۳

 وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ﴿٢٤﴾
چهره هایی در آن روز تغییر میکنند ﴿۲۴

 تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾
 یقین دارند که (عذابی) کمر شکن با او انجام میشود ﴿۲۵

 كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ﴿٢٦﴾
 چنین نیست وقتی که (هنگام مرگ) جانها بالا می آید (تا استخوان ترقوه بالا می آید) ﴿۲۶

 وَقِيلَ مَنْ ۜ رَاقٍ ﴿٢٧﴾
 و گفته شود چه کسی جان میدهد (تا بمیرد ؟) ﴿۲۷

 وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿٢٨﴾
 و(میت) یقین پیدا می کند که آن (زمان) جدایی است ﴿۲۸

 وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿٢٩﴾
 و ساق به ساق می پیچد (برای جان دادن) ﴿۲۹

 إِلَىٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿٣٠﴾
 در آن روز بسوی پروردگار توست رانده شدن گاه ﴿۳۰

 فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ ﴿٣١﴾ 
 پس تصدیق نکرد و صاف نشد﴿۳۱

وَلَـٰكِن كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ﴿٣٢﴾
 ولکن تکذیب کرد (دروغ شمرد) و رو برگرداند ﴿۳۲

 ثُمَّ ذَهَبَ إِلَىٰ أَهْلِهِ يَتَمَطَّىٰ ﴿٣٣﴾
 سپس متکبرانه بسوی خانوادهاش رفت ﴿۳۳

 أَوْلَىٰ لَكَ فَأَوْلَىٰ ﴿٣٤﴾
 وای بر تو پس وای بر تو ﴿۳۴

 ثُمَّ أَوْلَىٰ لَكَ فَأَوْلَىٰ ﴿٣٥﴾
 سپس وای بر تو پس وای بر تو ﴿۳۵

أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى ﴿٣٦﴾ 
 آیا انسان اینگونه حساب میکند که به بطالت رها کرده میشود ؟﴿۳۶

أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَىٰ ﴿٣٧﴾
 آیا او نطفه ای از آبی ریزنده که ریخته شد نبود ؟ ﴿۳۷

 ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّىٰ ﴿٣٨﴾
سپس (در رحم مادر) آویزان معلق بود و خلق کرد و درست کرد ﴿۳۸

 فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَىٰ ﴿٣٩﴾ 
 و از آن نطفه دو جفت مرد و زن را درست کرد ﴿۳۹

أَلَيْسَ ذَٰلِكَ بِقَادِرٍ عَلَىٰ أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَىٰ ﴿٤٠﴾
 آیا آن (خدا) توانا نیست که مرده ها را زنده کند ؟ ﴿۴۰


الی ربک یومئذٍ المساق     ۶/۵/۱۳۹۲ یکشنبه   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر